کله قند ماکله قند ما، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره
زندگی مامان و بابازندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

کودک خلاق فردا...........

دونه انارم............

سلام دونه انار مخملی نمی دونم چه سنی داری اینارو می خونی ولی باید بگم که خیلی سن الانت قشنگه برای منو بابا......... دیروز جمعه بود و شما کنار من نشسته بودی تا لباسهایی که از رو بند جمع شده بود رو تا کنم.... آیلین:این لباس صورتی رو بپوشم... مامانی:نه مامان جون بعدا بپوش.تی شرت الانت که خوشگله.بزار رفتیم بیرون بپوش.الان بپوشی کثیف می شه..... آیلین:بپوشم؟؟؟؟؟؟؟؟الان مامانی که حوصلش سر رفته:باشه بپوش چیکار کنم بگم نپوش تا شب می خوای لج کنی آیلین که اولین باره تسلیم شدن رو می بینه باورش نمی شه:بپوشم؟مسخرم کردی؟ مامانی: اینو از کجا یاد گرفتی عامو؟ آیلین بی خیال پوشیدن می شه...... ********** بابایی داشت با مادرجون...
13 تير 1394

حرف زدن قند و نبات .........

سلام جیگر طلای من.....عشق من و بابا بلبل زبونیات تو حلقم ننه دیروز(94/04/03) وقتی بابایی یه رب دیر کرد که به مهد برسه و بیاد دنبالت باهاش قهر کردی. وقتی اومدی شرکت بهم گفتی باهاش گهرم(قهرم).یه اخمی هم به بابات کردی که خندمون گرفت.عزیزم.ببخش بخدا.از ساعت 7:30 صبح تا 4 بعدازظهر. فقط تو که ما رو می فهمی می تونی انقدر صبور و خانوم باشی که بمونی قربون درک و شعورت برم من..........همه خوبی ها و آرزوهای خوب رو برای تو می خوام..... حرفای دیشبت: خورشید و ماه تو آسمونه مامانی؟ ماه نیست، آجاست(کجاست)؟ مامانی:خوشگلم خورشید زرده بگو زرد آیلین : زرد.........نه خورشید صورتیه مامانی:آره گلم صورتیه......تو راس می گی ...
4 تير 1394
1